سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه از دنیا نزد تو آید بستان و از آنچه به تو پشت کند روى بگردان ، و اگر چنین نتوانى بارى جستن را از حد در نگذرانى . [نهج البلاغه]

همه چیز

در مطب دکتر به شدت به صدا درآمد.

دکتر گفت: «در را شکستی! بیا تو.»

در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: «آقای دکتر! مادرم!» و در حالی که نفس نفس می زد، ادامه داد: «التماس می کنم با من بیایید! مادرم خیلی مریض است.»

دکتر گفت: «باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی نمی روم.»

دختر گفت: «ولی دکتر، من نمی توانم. اگر شما نیایید او می میرد!» و اشک از چشمانش سرازیر شد.

دل دکتر به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود. دختر دکتر را به طرف خانه راهنمایی کرد، جایی که مادر بیمارش در رختخواب افتاده بود.

دکتر شروع کرد به معاینه و توانست با آمپول و قرص تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد. او تمام طول شب را بر بالین زن ماند؛ تا صبح که علائم بهبود در او دیده شد.

زن به سختی چشمانش را باز کرد و از دکتر به خاطر کاری که کرده بود تشکر کرد.

دکتر به او گفت: «باید از دخترت تشکر کنی. اگر او نبود حتما می مردی!»

مادر با تعجب گفت: «ولی دکتر، دختر من سه سال است که از دنیا رفته!» و به عکس بالای تختش اشاره کرد.

پاهای دکتر از دیدن عکس روی دیوار سست شد.

این همان دختر بود!!

فرشته ای کوچک و زیبا!!




احمدی ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 3:17 عصر

آیا میدانید؟

 

آیامیدانید چرا ناپلئون همیشه از کمر بند قرمز استفاده میکرده و این که حکمت کمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یک جمله است : از کمربند قرمز استفاده میکرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری کند !

 

آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه!

چرا مار نمی‌تواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد

... برای قطع جریان برق چه باید کرد؟باید قبض آنرا پرداخت نکرد.

آخرین دندانی که در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

...چطور می‌شود چهارنفر زیر یک چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام دهند

اگر سر پرگار گیج برود چه می‌کشد؟ بیضی!

...اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می‌کنید؟ برایش صندلی می‌گذاریم!

…چرا لک‌لک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد

...چرا دود از دودکش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد!

 

...شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه؟هر دوتا رو دیر کشیدن بیرون

 

...چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟ چون علم پیشرفت کرده!

...فرق باطری با مادرزن چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مادرزن هیچ چیز مثبتی نداره!

...اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق

 

...خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

...اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت می‌کند چیست؟ مورچه‌ای است که شلوارلی پوشیده!

...چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینکه ته دمش «گره» داره




احمدی ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 3:17 عصر

پیدایش لوازم آرایش
زیبایی و خوشبویی برای مصریان همواره از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده است.
بنظر شما آیا جامعه امروز، خود بین و خود آرا شده است؟ باید بگوییم هیچ چیز بدی در آراستگی و زیبا به نظر رسیدن وجود ندارد و خودآرایی اگر از حد خارج نشود، امری طبیعی است.

مردم طی قرنها، حداکثر کوشش خود را برای زیبا شدن به کار برده اند و دلیل اینکه لوازم آرایش، تاریخی بسیار کهن دارد همین است. با نگاهی به تاریخ لوازم آرایش، خواهید دید که انسان امروز تا چه حد به مردمی که 10.000 سال قبل از میلاد میزیسته اند شبیه است.

مصر باستان و محصولات کامل آرایشی
به احتمال زیاد شما تصاویری از مصریان باستان دیده اید و متوجه چهره های آرایش شده آنها شده اید. آنها بسیار جذاب به نظر میرسند و قصد آنها از این آرایش هم همین بوده است. زیبایی و خوشبویی برای مصریان همواره از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده است.

مصریان به عوالم روحانی بسیار معتقد بودند و ظاهر اشخاص را به طور مستقیم متناسب با درجه معنوی گرایی او میدانستند. به همین دلیل آنها همواره به دنبال روشهایی بودند که اگر فوق العاده به نظر نمیرسند، حداقل در حد قابل قبولی زیبا شوند. اهالی مصر بسیار مبتکر بودند و موفق به انجام اختراعاتی شدند که حتا با استانداردهای امروز هم ابتکاری و خلاقانه است. لوازم آرایش یکی از این اختراعات است.

آنها استعداد فراوانی در عمل آوردن فرمولهای طبیعی برای حل مشکلات پوستی داشتند.

شاید باور نکنید که آنها در قرنهای 15 تا 10 قبل از میلاد، محصولاتی برای رفع ترکهای پوست ناشی از کشیدگی، چروک پوست، جای زخم و ریزش مو داشته اند؟ بعضی دیگر از لوازم آرایشی مورد استفاده در مصر باستان، لوازم آرایش چشم، کرم صورت، روغن بدن و طیف وسیعی از انواع عطریات بوده است.

از آنجایی که در آن دوران، زیبایی بسیار مورد تاکید بود، زنان مصرمجبور بودند روشی برای رسیدن به این مقصود پیدا کنند. یکی از موادی که از آن استفاده میکردند مسدمت (mesdemet) نام داشت. این ماده از کانیهای مس و سرب ساخته میشد که هرچند برای اینکه مدام روی پوست باشد چندان سالم به نظر نمیرسد اما در آن زمان بسیار طرفدار داشت.

آنها از اکسیدهای رنگین مس، به خصوص رنگ سبز آن، برای رنگ آمیزی زیر چشم و از کانیهای تیره سرب مانند خاکستری تیره و سیاه،برای پلک بالا و مژه ها استفاده میکردند و بنا بر اعتقاداتشان، رنگهای تیره نه تنها به زیبایی کمک میکرد بلکه چشم زخم یا شوری چشم دیگران را هم برطرف میکرد.

آنها از سرمه هم به فراوانی استفاده میکردند و آنرا با استفاده از بادام سوخته، اکسید مس، یکی دو کانی رنگین مس، سرب، خاکستر و گل اخرا تهیه میکردند. این پودر تیره رنگ را با کمک قلم باریکی به دور چشم میکشیدند. سپس برای تکمیل این آرایش، مقداری گل سرخرنگ را به پلکها و لبهای خود میمالیدند. آنها ناخنها را هم فراموش نمیکردند و از حنا برای رنگ آمیزی آنها استفاده میکردند.

چهره سفید هنوز در سنن کشور ژاپن برای آرایش بکار برده می شود.
لوازم آرایشی در گذر زمان
در گذشته بسیار دور، لوازم آرایش برای تشدید زیباییهای زنان به کار میرفت اما مردان نیز به طرق مختلف از این لوازم استفاده میکردند. در مصر باستان، تمام مردم روزانه حمام میگرفتند. اگر از مردم عادی بودند از آب رودخانه و اگر از بزرگان بودند از حوض یا تشتی مخصوص استفاده میکردند. آنها در حمام از موادی مانند روغن گیاهی یا حیوانی که با پودر آهک و عطر مخلوط شده بود استفاده میکردند که بی شباهت به صابون نبوده است.به علاوه با توجه به هوای گرم مصر، با استفاده از روغنهای عطر آگین پوست خود را نرم و تازه نگه میداشتند.

با گذشت زمان، با پیش آمدهایی چون جنگها، مهاجرتها و درنهایت ترکیب فرهنگها، ارزش و معنای آرایش نیز تغییر کرد. هنگامی که فرهنگ یونانیان آزاداندیش به مصر وارد شد، با وجود اینکه اهمیت زیبایی شناسانه آرایش باقی ماند، اما از رابطه آن با روحانیت و عوالم معنوی کاسته شد. در واقع یونانیان از لوازم آرایشی مصریان، برای زیباتر کردن خود برای یکدیگر و نه برای خدایان، سود جستند.

سپس رومیان وارد صحنه شدند و با نوع زندگی هرزه و عیاشیهای معروف خود، باز هم از ارزش معنوی آرایش و محصولات آرایشی کاستند و از آنها برای منظورهایی بسیار دنیوی استفاده نمودند. رومیان برای تولید لوازم آرایشی از روشهایی نه چندان تمیز استفاده میکردند و برای مثال، ناخنهای خود را با ترکیبی از چربی و خون گوسفند رنگ آمیزی میکردند.

چهره سپید، مورد پسند در قرون متمادی
در طی قرنهای متمادی، چهره رنگ پریده یا سپید، چهره مطلوب به شمار میرفت زیرا مشخص کننده جایگاه اجتماعی فرد بود. در آن زمان میگفتند که طبقه کارگر که در فضای باز به کار مشغولند پوستی آفتاب سوخته و زمخت دارند و این افراد نباید با طبقات بالای اجتماع که پوستی سفید و پاکیزه دارند، معاشر باشند و درنتیجه، برای رسیدن به چنین ظاهری، زنان و مردان از پودری استفاده میکردند که ترکیبی شامل اکسید سرب و چند ماده شمیایی دیگر بود.

متاسفانه بهای این زیبایی بسایر گزاف بود و به مسمومیت از سرب منجر میشد. به همین دلیل کوشش برای یک ماده جایگزین آغاز شد و بالاخره پودری که از اکسید روی تهیه میشد، مورد استفاده قرار گرفت که هنوز هم از آن استفاده میشود.

جالب است بدانید که با رونق گرفتن صنعت سینما و هالیوودی شدن آن، پوست برنزه، جایگزین پوست سفید شد و به جای پودرهای روشن کننده، انواع محصولاتی که به پوست ته مایه برنزه میداد وارد بازار شدند.

سالن آرایشی هلنا روبنشتاین
محصولات آرایشی برای جوان به نظر رسیدن
حدود سالهای 1900، در دوران سلطنت ادوارد هفتم در انگلستان، بانوان میان سال و سالخورده مهمانیهای بسیاری ترتیب میدادند و به عنوان میزبان، باید به بهترین شکل ممکن یا درواقع تا حد ممکن جوان در مجلس ظاهر میشدند. این زنان اجتماعی به هر وسیله ای که علایم گذر زمان را از چهره شان محو میکرد نیاز داشتند. از آنجایی که این افراد غذای چندان سالمی نمیخوردند، فعالیت و ورزش نمیکردند و نسبت به زنان دوره های قبل در معرض آلودگی بیشتر هوا قرار داشتند، تنها راه ممکن برای حفظ جوانیشان، استفاده از لوازم آرایش و به خصوص کرمهای صورت و محصولات ضد چروک بود.

راه دیگر، رفتن به سالنهای زیبایی بود که مشهورترین آنها خانه سیکلاکس (House of Cyclax) در لندن بود. از آنجایی که مشتریان این سالن میل نداشتند دیده شوند، از درب پشتی و با توری بر روی صورت وارد سالن میشدند و از همانجا بیرون میرفتند.

بانو هنینگ (Henning)، صاحب این سالن، محتاطانه لوازمی چون کرم و روژ لب را به مشتریان خود میفروخت. یکی از محصولات او، کاغذهای پودرآلود رنگین بود که به صورت کتابچه هایی در اندازه کوچک تولید میشد. این برگه ها برای رفع برق افتادگی صورت استفاده میشد و در مواقع مقتضی بر روی بینی و گونه ها مالیده میشد تا با مات کردن پوست، برق نامطلوب آنرا بگیرد. این کتابچه ها همچنان مورد استفاده قرار میگیرند و کمپانی آون (Avon) هنوز هم آنرا تولید میکند. علاوه بر این، زنان در این دوره از ذغال نوک چوب کبریت به جای ریمل و از عصاره گلبرگهای رنگین به جای روژ لب استفاده میکرده اند.

در همین زمان هلنا روبنشتاین (Helena Rubenstein) که صاحب سالن زیبایی دیگری بود، کرم ضد آفتاب را تولید کرد و بعدها با افزودن اقلام دیگر، به یک کمپانی معروف تولید لوازم آرایش مبدل شد. اوج گیری صنعت لوازم آرایشی در قرن 20 با رونق گرفتن سالنهای زیبایی در ابتدای قرن بیستم، صنعت تولید لوازم آرایشی به وجود آمد و هرگز افول نکرد. با گشایش یک سالن زیبایی به نام سلفریجز به نام در سال 1909، لوازم آرایش دیگر به طور مخفی فروخته نمیشدند، بلکه به بازار آزاد آمدند و زنان با اعتماد به نفس بسیار زیاد، به خریدن آنها میپرداختند.

با گذشت زمان، انواع مختلفی از لوازم آرایش مد روز شده و بعد انواع دیگری جایگزین نوع قبل شدند و درواقع، استفاده از لوازم آرایشی، پایه های مد را بنا نهاد و امروزه با فهرست پایان ناپذیر محصولات زیبایی و آرایشی، مد به صنعتی چند بیلیون دلاری مبدل شده است و این صنعتی است که حتا در دوران رکود هم، مشکل چندانی پیدا نکرده است و همواره مشتریان دایمی خود، خانمهای زیبا و آقایان زیبا پسند، را حفظ کرده است.




احمدی ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 3:17 عصر

تاریخچه شلوارهای جین آبی


Levi Strauss , 1829 - 1902
بلو جین به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات صنعت پوشاک آمریکا در سال 1873 توسط ژاکوب دیویس (Jacob Davis) و لوی استراوس (Levi Strauss) اختراع شد. این دو مهاجر با استفاده از پارچه کتانی، قیطان و نوعی پرچ فلزی، مردمی ترین محصول پوشاک را ساختند. اولین لباس های جین ساخته شده ، لباس کار نامیده می شد. لغت جین در سال 1960 وقتی نسل جوان نام "بلو جین" را بر روی شلوار های مورد علاقه اش گذاشت، رایج شد.

تاریخچه
اولین شلوارهای جین دو مدل بودند، شلوارهای آبی - نیلی رنگ و شلوارهای کتان قهوه ای شسته شده. شلوارهای کتان چون نرم و راحت نبود به تدریج از دور خارج شد. هر چند سال های سال به عنوان لباس کار استفاده می شد.

لوی استراوس (Levi Strauss) سال 1853 در سن بیست و چهار سالگی به سانفرانسیسکو آمد. برادر او در نیویورک به تجارت کالا مشغول بود و لوی استراوس شعبه جدیدی برای تجارت او در این شهر احداث کرد. او که آلمانی تبار بود، پس از مهاجرت به آمریکا چندین سال در نیویورک مشغول فراگیری روش های تجارت بود. در طی بیست سال او به یکی از تاجران موفق پارچه تبدیل شد.

یکی از مشتریان لوی استراوس خیاطی به نام ژاکوب دیویس (Jacob Davis) اهل لاتویا (Latvia) بود. او که در نوادا (Nevada) زندگی می کرد، از شرکت استراوس به صورت عمده پارچه خریداری می کرد. در میان مشتریانش شخصی بود که دائما جیب های شلوارهایی که ژاکوب برایش می دوخت را پاره می کرد. ژاکوب به فکر راه حلی برای دوام بیشتر شلوارهای این مشتری بود، روزی به فکرش رسید که شاید با استفاده از نوعی پرچ فلزی در نقاطی از شلوار که پاره شده یا آسیب دیده، مثل گوشه های جیب ها و در زیر دکمه های شلوار، بتواند باعث استحکام بیشتر برای شلوار شود.

مشتریان ژاکوب خیلی سریع از این شلوارهای پرچ دار استقبال کردند. او نگران شد که شاید کسی این ایده ماهرانه اش را بدزدد، بنابراین تصمیم گرفت حق امتیاز این کار را به نام خود ثبت کند. اما 68 دلاری که برای کارهای اداری لازم بود را نداشت. بنابراین به عنوان شریک تجاری فوراً به فکر لوی استراوس افتاد.

در سال 1872 طی نامه ای که به لوی استراوس نوشت، به او پیشنهاد کرد که حق امتیاز این کار متعلق به هر دو نفرشان باشد. استراوس که یک تاجر خبره بود، با دیدن این محصول جدید، بلافاصله پیشنهاد ژاکوب را پذیرفت. در بیستم ماه مه سال 1873، این دو نفر حق امتیازی به شماره 139,121 را در آمریکا به نام خود ثبت کردند. این تاریخ امروزه به عنوان تاریخ تولد رسمی بلوجین شناخته شده است.



از آنجا که رنگ نیلی به دلیل تیرگی دیرتر کثیف می شد و برای لباس های کار نیز انتخاب بهتری بود، مهم ترین و پرطرف دارترین رنگ در میان مردم بود.
لوی استراوس، ژاکوب را به عنوان سرپرست تولید این شلوارهای جدید در شرکت خود استخدام کرد. این شرکت تا سال 1875 به تولیدات خود ادامه داد و دو کارخانه دیگر در سانفرانسیسکو راه اندازی کرد.

پارچه های کتان برای دوخت این شلوارها از یکی از معروفترین کارخانه های پارچه سازی منچستر تامین می شد. در مدت زمانی کوتاه، تمام کارگران ازاین شلوارهای جدید استفاده می کردند. قیمت یک دست لباس کار با دوام تولید شرکت لوی استراوس 1.25 دلار بود، رقمی کاملا باور نکردنی!

حق امتیاز این محصول تا بیست سال منحصراً در اختیار شرکت استراوس بود. در سال 1890 این شلوارها مدل 501 نام گرفت که هنوز هم با این نام در بازار به فروش می رسد. با به پایان رسیدن حق انحصار این محصول، بسیاری از کارخانجات تولید پوشاک از این محصول پرطرفدار شرکت لوی استراوس کپی برداری کردند.

تا سال 1950 دانش آموزان دبیرستانی به عنوان اعتراض به بزرگترها که این شلوارها را نمی پوشیدند و برای اینکه متفاوت تر به نظر برسند، شروع به پوشیدن این شلوارها کردند. در سال 1970 شلوارجین بیش از همیشه طرفدار پیدا کرد.

از زمانی که مردم لغت لیوایز(Levi"s) را برای این شلوارها به کار بردند، شرکت لوی استراوس نیز این لغت را به عنوان علامت تجاری اش ثبت کرد.

چرا پارچه جین آبی رنگ است ؟
در اواخر قرن نونزدهم قبل از ابداع رنگ های مصنوعی از رنگ های گیاهی طبیعی برای رنگ کردن پارچه ها استفاده می شد. از آنجا که رنگ نیلی به دلیل تیرگی دیرتر کثیف می شد و برای لباس های کار نیز انتخاب بهتری بود، مهم ترین و پرطرف دارترین رنگ در میان مردم بود. از آن زمان این رنگ روی پارچه های جین باقی ماند.

قرن هجدهم : استفاده از پارچه کتانی
در قرن هجدهم ، با رونق گرفتن کشاورزی، کارگران برای کار در مزرعه لباس های جین می پوشیدند، زیرا استحکام بیشتری داشت و به آسانی از بین نمی رفت.


برای محکم تر شدن نقاطی از شلوار که زودتر دچار پارگی دوخت می شدند از نوعی پرچ استفاده شد.
قرن نونزدهم : معادن طلا در کالیفرنیا
کارگران معادن طلای کالیفرنیا به لباس هایی با دوام و محکم نیاز داشتند. برای اولین بار در سال 1853 شخصی به نام استراوس تولید انبوه لباس کار با مشخصات فوق را شروع کرد.

سال 1930
گاوچران ها در اکثر فیلم های وسترن شلوار جین به پا داشتند. این کار باعث رواج شلوار های جین در آن سال ها بین مردم شد.

سال 1940
در زمان جنگ دوم جهانی، سربازان آمریکایی شلوار جین می پوشیدند. بعد از جنگ تولید کننده های معروف پوشاک از قبیل رانگلر (wrangler) و لی (lee) شروع به رقابت با لوی (levi) برای در دست گرفتن بازار جهانی کردند.

سال 1950
شلوار جین با تبلیغات تلویزیونی و فیلم ها بین نسل جوان رایج شد. ( جیمز دین در فیلم شورش بی دلیل ) پوشیدن این شلوارها سمبل طغیانگری بین نسل جوان بود.

سال های - 19701960: هیپی ها و جنگ سرد
مدل های مختلف شلوار جین به بازار آمد. جین های گل دوزی شده و جین های رنگی . در کشورهای غیر غربی جین به عنوان سمبل فساد غرب تبدیل شده بود.

سال 1980 و پس از آن
جین به لباس مد روز تبدیل شد. طراحان معروف لباس شروع به طراحی مدل های مختلف جین با مارک های اختصاصی خود کردند. فروش جین دائما رو به افزایش بود.



احمدی ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 3:17 عصر

الان چند ماهی می شه که آلبوم جدید شهیاد "سفارشی" بیرون آمده. ولی چرا حالا باهاش حرف زدیم! دست رو دلم نذار! چند بار تا مرز ?? متری شهیاد رسیدم ( تو کنسرتهای مختلف ) ولی نتونستیم حرف بزنیم یا حتی همدیگرو ببینیم! بعد شهیاد مدتی سفر بود و کلی با خواننده های دیگه کار ضبط داشت ( هم ایرانی هم خارجی ) بالاخره چند روز پیش دست سرنوشت ما رو به هم رسوند. مصاحبه خوبی شد من که راضیم. از زندگی خصوصی تا حدودی حرف زدیم و نقشه های آینده و غیبت کبری شهیاد!


دروود شهیاد، به برنامه روز هفتم خوش آمدی به خصوص با این آلبوم جدید و با حالت "سفارشی" که ما چندین سال منتظرش بودیم! البته توی این چند سال صدای کارهات رو از زبون خواننده های دیگه هم شنیدیم! خوب هستی؟

مرسی بهزاد جان. خوشحالم که دوباره باهات صحبت می کنم.

تو در این مدت با شهرام صولتی آهنگ بیرون دادی. دیگه چه خواننده هایی بودن؟

خیلی زیاد هستن. خانم مهستی، شیلا و آقای جمشید، شهاب تیام، ایمان و چند خواننده دیگه که لطف کردن و کارهای من رو اجرا کردن.

کدوم یکی از این کارها رو خودت از همه بیشتر دوست داری؟

آهنگ "حالیته" از شهرام صولتی رو خیلی دوست دارم.


من داشتم روی اینترنت درباره سابقه و زندگی تو مطالعه می کردم. مثل اینکه خانوادگی در آمریکا زندگی می کنید، درسته؟

نه. متاسفانه اونها در ایران هستند و من حدود ?? ساله که ازشون دور هستم البته موقعی که اروپا زندگی می کردم اونها هر سال برای دیدن من می اومدن.

نظرشون درباره کارهات و موفقیتت چیه؟

خانواده من همیشه از کارهام لذت می برن. من فکر کنم برای هر پدر و مادری موفقیت فرزندش لذت بخش باشه.

کدوم آهنگت رو پدر و مادرت توی این آلبوم از همه بیشتر دوست دارن؟

در آلبوم "سفارشی" آهنگ "برو" ، "عاشقانه منفی" و "سفارشی" رو دوست داشتند. آهنگ "بی تو هرگز" که با امراه خوندم رو پدرم خیلی دوست داره چون در تمام لحظه های ضبط ویدئوی اون در ترکیه با من بود.



توی آلبومت دو تا آهنگ Remix هم داری، درسته؟

بله. "بی تو هرگز" و "نامه" که با دو سبک مختلف تنظیم شده. البته ویدئوی "بی تو هرگز" یک نسخه دیگه ای هم داره که تنظیم کننده معروف ترک آقای گوردال اون رو تنظیم کرده که با همون تصاویر، ولی ویرایش دیگه در کانالهای ترک و یک سری کشورهای عربی پخش شد.

شنیدیم برای درست کردن آلبوم جدیدت به مصر هم رفتی؟

درسته. یک سری پروژه بود که برای انجام اون از من دعوت شد به مصر برم. اتفاقاً ماه سپتامبر هم دارم برای ادامه این کار به ترکیه میرم.

پروژه چی هست؟

یک سری کارهایی برای آلبوم آینده خودم دارم انجام میدم که حال و هوایی متفاوت با آلبوم "سفارشی" خواهد داشت.


چطور به این سرعت رفتی سراغ آلبوم بعدیت؟

من چون خودم آهنگ ساز هستم و با خواننده های دیگه هم کار می کنم، مجبورم از همین الان کارهای خودم رو هم شروع کنم چون به خاطر مشغول بودنم زمان زیادی طول میکشه که آلبوم بعدیم بیاد بیرون.

درباره آهنگ "بی تو هرگز" بگو.

ترانه این آهنگ رو بابک روزبه برام نوشت. بابک یکی از بچه های با احساس ترانه سرای خارج از کشوره که کارهاش همیشه خوب بوده. اتفاقاً چند وقت پیش در ترکیه و در مسابقه موسیقی، این آهنگ به عنوان بهترین آهنگ سال انتخاب شد. البته من نتونستم در این جشن شرکت کنم.

آهنگ های آلبوم "سفارشی" از کیه؟

همه از خودم هست.

سبک کارت در آلبوم جدیدت چطوره؟

هدف من از درست کردن آلبوم "سفارشی" این بود که غیر از اینکه در بازار ایرانی پخش بشه، جوری باشه که حال و هوای خاورمیانه ای هم داشته باشه که بتونم در اون بازارها هم پخش داشته باشم.

از کنسرت های آینده ات بگو.

قرار بود من و چند هنرمند از کشورهای دیگه در شهر بیروت کنسرت داشته باشیم اما به خاطر جنگ، این کنسرت ها به تاخیر افتاد.

شعر یکی از آهنگ هات که خیلی گرفته "آخرشه" از محمد رضایی هست.

بله. محمد رضایی یکی از ترانه سراهای خوب جوان ایرانیه که کارش رو با من شروع کرده و من احساس کارهاش رو خیلی دوست دارم. قراره تا در آلبوم آینده هم با من کار کنه.


درباره آلبوم جدیدت بیشتر برامون بگو.

آلبوم "سفارشی" حدود دو سالی طول کشید که ساخته بشه. خودم آهنگ "سفارشی" رو خیلی دوست دارم و باهاش ارتباط برقرار کردم. احساس می کردم که این کار باید یک کار شاد باشه. خدا رو شکر همون طور که فکر می کردم عکس العمل مردم هم نسبت به این آلبوم خیلی خوب بوده.

تو از بچگی پیانو می زدی. پس خانواده مشوق تو بوده، درسته؟

بله. من از ? سالگی پیانو می زنم. پدرم من رو تشویق می کرد اما همیشه می گفت موسیقی رو در کنار درست دنبال کن.

اونوقت درست چی شد؟

من در آلمان مهندسی کامپیوتر خوندم ولی در کنارش هم به مدرسه موسیقی کلاسیک رفتم و چهار سال در اونجا تحصیل کردم. از سنین کودکی هم زمانی که در اروپا تنها و دور از خانواده زندگی می کردم، تنها دلخوشیم موسیقی بود. خیلی جالب هم بود با اینکه من از بچگی در اروپا بزرگ شدم چرا به موسیقی ایرانی رو آوردم. البته خودم هم نمی دونم چرا اما یادمه از سن ?? سالگی که روی صحنه برنامه اجرا کردم بیشتر به موسیقی ایرانی کشیده شدم.

چه کسانی روی تو این تاثیر رو گذاشتند؟

آقای معین، داریوش و شهرام صولتی. خیلی خواننده ها بودند که من از زمان کودکی آهنگ هاشون رو گوش می کردم.

موسیقی اصیل چی؟

آقای شجریان و شهرام ناظری رو خیلی دوست داشتم.

از خانواده ات برامون میگی؟

من تنها یک خواهر کوچکتر به نام شهرزاد دارم که در ایران هست و مشغول زندگیه. همیشه هم با هم در تماس هستیم و امیدوارم بتونم به زودی ببینمش. ضمناً خیلی هم دوستش دارم!

سبک بیشتر آهنگ هات در آلبوم جدیدت رقصیه. بنابراین خودت هم باید زیاد کلوپ های رقص بری، درسته؟

بله. البته بیشتر به کلوپ و دیسکوهای خارجی میرم.

ازدواج کردی؟

هنوز نه! اما به وقتش دوست دارم تشکیل خانواده هم بدم!

یعنی الان توی زندگی تنها هستی؟

نه! من هم یک عشق توی زندگیم دارم.

ایرانی؟

آره.

پس چرا انقدر آهنگ های سوزناک توی آلبومت کم داری!؟

( با خنده ) چون زمان میخواد که این رابطه محکم تر بشه. اون موقع بیشتر آهنگ ها گریه دار میشه!

اهل چه ورزشی هستی؟

ورزش دوست دارم. اما خیلی اراده کنم میرم به بدن سازی! چون به خاطر مشغله کاری زیاد وقت نمی کنم که ورزش رو جدی دنبال کنم. ولی کلاً به فوتبال، بسکتبال و تنیس خیلی علاقه دارم.


الان بیشتر کجا زندگی می کنی؟

در حال حاظر بیشتر در سفر هستم. مثلاً تازه از کانادا برگشتم اما کلاً در لس آنجلس زندگی می کنم.

پس دیگه رشته اصلیت کامپیوتر رو گذاشتی کنار؟

آره دیگه! البته به خاطر تنظیم آهنگ ها زیاد با کامپیوتر سر و کار دارم ولی کلاً رشته اصلیم رو خوشبختانه (!) کنار گذاشتم.

این رشته کمکی به کارهای موسیقی تو کرده؟

نه زیاد! اما روشن کردن کامپیوتر رو از طریق این رشته یاد گرفتم!

شهیاد، تازگی ها تیپت خیلی عوض شده، جریان چیه؟

حقیقتش زمان که میگذره آدم تجربه اش بیشتر میشه، تفکرش عوض میشه و من فکر کنم هر هنرمندی باید یک تغییری در هر آلبوم داشته باشه که برای طرفداراش متنوع باشه. به خاطر همین سعی کردم شهیاد، اون شهیاد گذشته نباشه!

چیز به خصوصی توی این دو سال اتفاق افتاده؟

توی این چند وقت من به کشورهای دیگه مسافرت کردم و حال و هوای دیگه ای رو تجربه کردم. من کلاً آدمی گوشه گیر و خجالتی بودم اما با تشویق دوستانم و همین مسافرت ها اخلاقم عوض شده.

منبع:بی بی سی




احمدی ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 3:17 عصر

   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3231
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<